با یک گل بهار می شود.
می گوید: با یک گل بهار نمی شود، می گویم:
شکفتن یک گل، بهانه ای است برای شکفتن همه گل ها.
یک گل اگر می شکفد، پس خاک هست، آب هست، خورشید هست
و گل های دیگر هم می شکفند.
بوی خوش شکفتن یک گل، دل همه جوانه ها را به هوس روییدن و شکفتن می اندازد.
باور نمی کنم که با یک گل بهار نشود.
من سعی می کنم، همت می کنم، خوبی ها را باور می کنم
و به یاریشانمی روم و می شکفم.
من همه خوبی ها را در شکفتنم به تصویر می کشم.
بگذار گل شکفته وجود من، هم رنگ جماعت سرد و خاموش نباشد.
چه چیزی از این شیرین تر و زیباتر.
من در آینه خوبی ها و نکویی ها، و در جاده آسمانی خداجویی می شکفم
و ایمان دارم که با بوی خوش شکفتن یک گل، دل همه جوانه های خفته در خواب
بیدار می شود، می روید و می شکفد.
تو هم باور کن که با شکفتن گل وجود تو در زلال خوب بودن
و آسمانی بودن، بهار می آید.